- بی حوصله
بی صبر، بی طاقت، ناشکیبا
معنی بی حوصله - جستجوی لغت در جدول جو
- بی حوصله (حَ / حُو صَ لَ / لِ)
شتابزده. ناشکیبا. (فرهنگ فارسی معین). آنکه از کاری یا اندیشه ای زود مانده شود. (یادداشت بخط مؤلف) ، بدوضع. (آنندراج) ، بدتربیت. (ناظم الاطباء) ، نااهل. (آنندراج) ، نالایق. ناقابل، نامقید. (آنندراج) ، تنبل و کاهل، غافل. (ناظم الاطباء)
- بی حوصله
زود سیر
- بی حوصله
بی تاب
- بی حوصله
تنگ حوصله، شتابزده، کم حوصله، ناحمول، ناشکیبا، ناصبور بی صبر، بی طاقت
متضاد: پرحوصله، باحوصله، افسرده، ملول، بی شکیب، ناشکیبا، ناصبور
متضاد: پرحوصله، باحوصله، افسرده، ملول، بی شکیب، ناشکیبا، ناصبور
- بی حوصله
مملٌّ
- بی حوصله
Lackadaisical, Listlessly
- بی حوصله
nonchalant, sans enthousiasme
- بی حوصله
апатичный , без энтузиазма
- بی حوصله
lustlos
- بی حوصله
байдужий , без ентузіазму
- بی حوصله
apatyczny, bez entuzjazmu
- بی حوصله
懒散的 , 无精打采地
- بی حوصله
indiferente, sem ânimo
- بی حوصله
svogliato, senza entusiasmo
- بی حوصله
بے حوصلہ
- بی حوصله
lusteloos
- بی حوصله
উদাসীন , উদাসীনভাবে
- بی حوصله
mvivu, bila shauku
- بی حوصله
ilgisiz, isteksiz bir şekilde
- بی حوصله
무기력한 , 무기력하게
- بی حوصله
気のない , 無気力で
- بی حوصله
apático, sin ganas
- بی حوصله
आलसी , बिना उत्साह के
- بی حوصله
malas, tanpa semangat
- بی حوصله
ไม่ใส่ใจ , อย่างไร้แรงจูงใจ
- بی حوصله
אדיש , חסר מוטיבציה
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کسی که در کارها حوصله زیاد بخرج دهد با صبر شکیبا: آدم با حوصله ای است مقابل بی حوصله
